دیدگاه دبیر انجمن جوانان سپید پارس به جوابیه ناظر میراث در پیوند با مرمت پل تاریخی محمد حسنخان

به نام یزدان پاک 

 

دیدگاه دبیر انجمن جوانان سپید پارس به جوابیه ناظر میراث

در پیوند با مرمت پل تاریخی محمد حسنخان


در بحث بهسازی و مرمت، شاخصه های گوناگونی داریم که با پروایی به شرایط، ساختار و حتا موقعیت جای گیری اثر، نوع روش مرمت نیز تغییر میابد، چندی پیش شهرداری بابل با همکاری اداره کل راه و شهرسازی و نظارت اداره کل میراث فرهنگی مازندران، در اقدامی بجا و امیدبخش، دست به مرمت پل تاریخی محمدحسنخان زده است، اما متاسفانه اینبار نیز مانند بسیاری از موارد مشابه دیگر؛ جایگاه مهم کنشگران فرهنگی و سازمان های مردم نهاد این حوزه نادیده گرفته شده و صرف گرفتن تصمیم و تنظیم یک تفاهم نامه و انتخاب ناظر و پیمانکار، کار را آغاز نموده اند، که از همان آغازِ طرح و روش و نوع مرمت تا بکار گیری ابزارها و طرح های در دست اجرا انتفاد های بسیاری را برانگیخته است؛
با توجه به پیشینه پیگیری های بخش دیده ور سازه های کهن انجمن جوان سپید پارس از یک دهه گذشته تا به امروز نسبت به وضعیت این پل تاریخی و دگر آثار تاریخی در سطح کشور، علیرضا صادقی امیری دبیر انجمن، مواضع انتقادی ایی را در مصاحبه با پایگاه خبری-تحلیلی چمدان بیان نموده است، که با واکنش ناظر میراث فرهنگی این طرح و برخی از مسئولان ذیربط روبرو گشت و این واکنش منجر به ارسال جوابیه به آن پایگاه خبری شده است؛
در پاسخ به جوابیه ناظر محترم میراث فرهنگی در خصوص مرمت پل تاریخی محمد حسنخان باید گفت، پیمانکار و ناظر میراث از روش مرمت سبکی بهره جسته و علاوه بر انجام مرمت های استحکامی گویا روش آناستی لوز را هم در دستور خود دارند، بگونه ای که کلیت اجرای این طرح برای این پل تاریخی که شاید به درستی ناظر محترم از آن بعنوان بزرگترین سازه آجری شمال کشور یاد کرده ، آزمایشگاهی برای کسب تجربه و یا ثبت در رزومه پیمانکاران شده است، بویژه آنکه این گفته وجود دارد که دو یا سه پیمانکار جداگانه و احیانا همزمان برای بهسازی این اثر فاخر انتخاب شده اند، به باور جان راسکین که یکی از معتبرترین و بزرگترین نظریه پردازان جهان در حوزه اصول مرمتی بوده و پافشاری ویژه ای بر ارتباط میان عناصر طبیعی،هنری و اجتماعی داشته، مرمت از نوع احیا یا باززنده گردانی برای همه آثار تاریخی و یا کمینه بسیاری از این بناها را کاری بس اشتباه دانسته و این روش را مصداق مداخله تاریخی معرفی مینماید، به این معنی که ما نمیتوانیم گذر تاریخی زمان را نادیده بگیریم و خودسرانه و ناگهانی بنای تاریخی در دست مرمت را به چهارسد سال پیش ترش برگردانیم، کاری که در سده های هجدهم و نوزدهم در اروپا و بویژه درفرانسه از سوی لودوک فرانسوی انجام میگرفت که امروزه تقریبا همه کارشناسان و نظریه پردازان آن را رد کرده اند، در این روش کار به جای میرسد که به دیدگاه لودوک مرمت گر میتواند حتا سلائق و زیبایی شناسی شخصی خود را نیز در حین مرمت به بنا بیافزاید و الزاما حفظ همان ساختار نیازنیست
در پاسخ به جوابیه مسئول میراث باید گفت که باز هم این قانع کننده نبوده است که چرا بنا به طرح اعلامی میخواهند دیواره های تاریخی دوره پهلوی که در زمان ثبت ملی آن، بخشی از هویت تاریخی اش بوده را از بین ببرند و این پاسخ مانند پاک کردن صورت مسئله است
اصل مسئله این است که این اثر با همان ساختار و هیبت و شکل ثبت شده و دست اندازی به بهانه اینکه مورد تایید ما!!! نبوده مورد قبول نیست؛ بحث اصلی حفظ ساختاری است که یک اثر در زمان ثبت آن دارا بوده و مهم تر از آن بدل به یک خاطره جمعی شده است و اگر هم نیازمند مرمت و یا نجات بخشی است، باید با حفظ همان ساختار باشد و میشود همان جان پناه های دوره پهلوی را مقاوم سازی کرد و تَرک ها و بدنه های ضعیف را تقویت نمود و این که از بُن بخش تاریخی یک اثر را برچینیم کاری بس اشتباه و با اصول مرمتی امروزه نیز همسو نیست، باز هم نیازمند یادآوری است مهمترین اصلی که برای حفظ یک اثر تاریخی و ثبت آن در سیاهه ملی وجود دارد ، ثبت آن خاطره جمعی ایی است که برای همگان مورد اقبال بوده و بدان رقبت دارند؛ اگر بنا به ادعای ناظر طرح، جان پناه ها ضعیف بوده اند، بخاطر این است که در چند دهه گذشته هیچ مرمت و بهسازی درست و اصولی نشده و زمانی هم که این جان پناه ها ساخته میشده است، هیچ پیش بینی و برنامه ای برای گذر ماشین های فوق سنگین چند تنی در چند دهه آینده نداشته اند و اگر جان پناه ها بسیار سست و ضعیف بوده چه حاجت به استفاده از بیل بکهو بوده است؟، و باید یادآور شد که آن دو سه باری که دیواره جان پناه فرو ریخت بعلت تصادف ماشین سنگین با آن بوده است نه سستی بدنه دیواره ها؛ بی تعارف باید بگوییم ما بیش از اندازه و گنجایش این پل از آن بهره کشی نموده ایم و اکنون نیز آن را همچو بیماری که در روی مرگ است میخواهیم زیر تیغ جراحی آزمایشی ببریم
بگفته کارشناس مذکور، وزن جان پناه های کنونی تنها 25 تن بوده است و درویی که جان پناه در دست بنیان و موجود در طرح 52 تن وزن خواهند داشت!!!

مطمئنا اگر بحث نجات بخشی و سبک سازی فشار بر پل بوده است، میتوان آن صفحه های بتونی را حذف و دوباره همان ساختار جان پناه ها را ایجاد نمود، و البته با برچیدن آسفالت فعلی نیز باز هم وزن پل کمتر میشود و مهمتر آنکه تا همین یکس ال اندی پیش روزانه چند ده ماشین با وزن های سنگین از آن میگذشتند و پل تاب و توان داشته است، اکنون با رفع این مشکل دیگر چه نگرانی از نگاه وزن و سنگینی بر روی پل میتواند توجیه پذیر باشد؟؛ اما برپایی اون چهار میل که در گذشته بوده و تقریبا همه نسل های کنونی که زنده اند هیچ خاطره و یادی از آن ندارند،فشار بیشتری بر روی پایه های پل ایجاد خواهند کرد و همچنین با توجه به بلندا و پهنایی که دارند، میتوانند همانند ترمزی برای باد باشند و بگونه مستمر فشار را بر پل متمرکز نمایند؛ هرچند ممکن است که وضعیت کنونی پل آنقدر بد نباشد که این فشارها بر آن تاثیر کوتاه مدت داشته باشد ، اما در دراز مدت چه؟ و اگر هدف اصلی نجات بخشی و سبک سازی است لزوم ایجاد چهار میل چیست؟ حتا با فرض اینکه پاسخ دهیم موجب زیبایی و اصالت بیشتر بنا خواهد شد؛ باید گفت این نیز یک اشتباه است و در دراز مدت باعث ایجاد اشتباه برای بینندگان شده و قابل تفکیک نخواهد بود و اینکار در آینده مصداق همان اشتباهی است که امروز بدان الحاق و دست اندازی میگوییم،گویا پیمانکاران و طراحان گفته اند حال که داریم نجات بخشی و استحکام بخشی می کینم، دستی هم بر سر و روی پل بکشیم و آن را بَزک هم بنماییم؛

بهتر است برای از بین بردن مداخلات غیر ضرور، خط آسمان و سیمای بصری و جداره های پیرامونی پل را سر و سامان بدهیم، حتا همین دو سال پیش که پل سوم ایجاد شد هم هیچ همگنی و همسویی با این پل تاریخی ندارد، در رویی که در فاصله کمتر از بیست متری این اثر تاریخی جای دارد؛ کل پیرامون پل با وجود پتانسیل های طبیعی و بکر، تبدیل به انبار و فروش کاشی و سرامیک و یا دپوی نخاله های ساختمان و تعمیرگاهی است، حتا بلوار هایی هم که پیرامون پل در چند سال گذشته کشیده اند نه تنها همسویی با اثر ندارد بلکه در بسیاری از جهات در تضاد این اثر است ؛ بسیار خوب است که در برنامه ریزی ما موضوع و دغدغه سیمای مخدوش وجود دارد، اما آیا باید برای رفع این ایرادات،  از خود بدنه تاریخی پل برچینیم؟ این راهکار اصولی است یا پاک کردن صورت مسئله؟
در طرح اجرایی موارد – سبک‌سازی کلیه الحاقات آسیب رسان از پیکر بنا شامل کنسول پیاده‌رو و نرده‌های بتنی. ۱- اجرای پوشش سنگ فرش بصورت قلوه رودخانه ای بروی پل. ۲- احداث دیواره جان پناه مطابق تصویر قدیمی موجود از بنا. ۳- بازسازی چهار میل اطراف پل. ۴ – حذف معبر سواره رو از زیر پل. ۵ – ترمیم حفره‌های ایجاد شده در زیر پایه‌های پل. ۶- محوطه سازی و نورپردازی غیرمستقیم پل قید شده است که همگی (غیر از موارد غیر ضرور شماره 2و 3) بسیار نیازمند و معقول است و جای بس سپاسگزاری دارد، اما مهمترین مسئله، چگونگی و روش اجرایی و پایداری موارد اجرا شده است، در سه چهار سال گذشته نیز بارها گواه اجرای طرح هایی اینچنین بوده ایم از نصب پرچم گرفته تا مسدود کردن پل با نیوجرسی و یا ساخت کلبه های روستایی و چوبی، اما همگی چند ماهی بیشتر دوام نداشته اند و این پول مردم و بیت المال است که به هدر میرود ؛ شهروندان در قبال پرداخت عوارض و مالیات محق این هستند که بازخواست و پیگیری نمایند که پول های ایشان در کجا و چگونه خرج میشود ، بویژه در بخش هویتی و میراثی
بر اداره کل میراث استان مازندران نیز واجب هست که چگونگی گزینش پیمانکاران را شفاف سازی کرده و کارنامه های اجرایی و موارد موفق پیمانکار برنده را نیز اعلام کند تا از نگرانی و دغدغه دوستداران میراث کم شود؛ اما گویی که مردم و دوستداران حوزه میراث که همانا صاحبان اصلی اثر میباشند، غریبه بوده و همه کارها و بخش ها با سیاست درون سازمانی تعیین تکلیف نهایی میگردد و نتیجه این روش میشود، مرمت ها، توسعه ها و دست اندازی های ناپایدار و غیر دانشی کنونی که در تمام حوزه های کشور بویژه در بخش میراث فرهنگی گواه آن هستیم
راهکار این است که بدنه دولتی و اجرایی و حاکمیتی در طرح هایی مانند این که جنبه ملی و عمومی دارد، با سازمان های مردم نهاد و یا کارشناسان آزاد که مورد تایید انجمن های تخصصی و مدنی هستند مشورت و نظر سنجی نمایند

 

علیرضا صادقی امیری 

دبیر انجمن جوانان سپید پارس

درخواست از وزیر ارشاد برای نجات موزه بابل

به نام یزدان پاک

درخواست از وزیر ارشاد برای نجات موزه بابل (ساختمان تاریخی گنجینه)

«من به‌اندازه چند کتاب راجع به میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری صحبت کرده‌ام که حتماً همه آن موارد مدنظر باشد که حوزه کاری شما خیلی مهم است»

مقام معظم رهبری

سرور گرامی جناب آقای علی جنتی

وزیر ارجمند فرهنگ و ارشاد اسلامی

درود و سپاس

بی‌گمان مواریث بجا مانده از گذشتگان و ارزش‌های تاریخی هر کشوری نشان‌دهنده فرهنگ و شناسنامه هر قوم و ملتی است، و در این میان کشور پهناور و شکوهمند ایران، دارای یکی از بارزترین و مهم‌ترین این یادگارهای فرهنگی و تاریخی است. ایران کشوری است با تمدن و فرهنگ هفت هزار ساله که با وجود فراز و نشیب‌های تاریخی، همیشه مامن و خاستگاه اخلاق، هنر، خرد و فرهنگ بوده و هست، مردمان این سرزمین همیشه در انجام امور کار خیر پیشتاز و الگو زمانه بوده و یکی از بنیادی‌ترین شاخصه فرهنگ مردمان موحد این سرزمین اندیشه، گفتار و کردار نیک بوده است، که این مهم در همه احوال زندگانی و تاریخ ایران چه پیش از اسلام و چه پس از ورود دین مبین اسلام سرلوحه رفتارشان بوده است، و این همان آدابی و اخلاقی است که بزرگان دین و مذهب ما بر آن تاکید موکد داشته‌اند. از این آموزه‌های دینی و اخلاقی است که مردمان این سرزمین در راستای گسترش هنر ایرانی ـ اسلامی بسیار کوشیده‌اند و آثار تاریخی شاخص و ارزشمندی را از خود به یادگار گذاشته‌اند، که بسیاری از آن‌ها اماکن مقدسه و حسینیه‌ها و مساجدی هستند که امروز به رسم امانت به‌دست ما رسیده است. بی‌گمان نقش وزارتخانه متبوع جنابعالی در گسترش و پاسداشت فرهنگ، هنر ایرانی ـ اسلامی بسیار پررنگ است و تاثیرگذار و نگاهبانی و پاسداری از این ارزش‌ها که مصداق حق‌الناس بر گرده ما برای انتقال به آیندگان هستند، بار مسئولیتیِ آن وزارتخانه محترم را سنگین‌تر و وزین نموده است. در همین راستا و پیرو اخلاق نیکوکاری و فرهنگ زیبای وقف؛ سازمان اوقاف و امور خیریه که یکی از سازمان‌ها و ادارات تابعه آن وزارتخانه محترم است، یکی از پیش‌قراولان امر نیکوکاری و امور خیریه بوده و این دستگاه مردمی همیشه مورد احترام و اعتماد عموم شهروندان بوده است، تا جایی که مومنان و متدینین اموال و دارایی‌های خویش را به امانت به آن سازمان می‌سپارند تا صرف امور خیریه و نیکوکاری و همچنین ترویج اخلاق و نشاط عمومی و مباحث عام‌المنفعه گردد، یعنی به‌نوعی این سازمان و به‌تبع آن، وزارتخانه مذکور، سالیان سال است که معتمد عموم مردم است، و همیشه از یک معتمد، اهلیت، پایبندی به حقوق افراد، همدلی و همراهی انتظار می‌رود. چندی است که وضعیت به‌وجودآمده و آینده مبهم ساختمان فرهنگی ـ تاریخی «گنجینه‌ بابل» (موزه شهرستان بابل) نسبت به دستور ضرب‌الاجلی تخلیه آن (تا پنجم بهمن ماه سال جاری)، از سوی اداره اوقاف شهرستان و تایید اداره کل سازمان مذکور، بسیاری از عموم شهروندان و فعالان حوزه‌های فرهنگی ـ هنری و مدنی را نگران نموده است. پیرو این رخداد ناگوار، «ما» جمعی از کنشگران و نمایندگان انجمن‌های مردم‌نهاد فعال در حوزه‌های میراث فرهنگی، مدنی و هنری، از سراسر کشور، مراتب نگرانی شدید خود را نسبت به دستور تخلیه و آینده مبهم ساختمان تاریخی گنجینه‌ شهرستان بابل که تنها موزه مردم‌شناسی استان مازندران و تنها موزه عمومی (مردم‌شناسی، تاریخی، اسناد، مفرغ و سکه) دومین شهرستان پرجمعیت شمال کشور است، اعلام می‌داریم، و بدین جهت از آن جایگاه گرامی و همچنین از ریاست ارجمند سازمان اوقاف و امورخیریه کشور، خواهشمندیم به‌عنوان یکی از ارشدترین ارکان تصمیم‌گیری در رابطه با این موضوع، اقدامات مقتضی نسبت به تعیین تکلیف این اثر فاخر و همچنین رفع دائم این نگرانی را ایفاد نموده، و امید است چنانچه پس از تأیید اسناد مورد ادعا، مبنی بر مالکیت «عرصه» ساختمان تاریخی گنجینه‌ بابل (که در سال 74 خورشیدی پیرو سفر مقام معظم رهبری و بنا به دستور ایشان به موزه تبدیل گردید)، و واگذاری مالکیت عرصه آن به سازمان اوقاف و امور خیریه، با تاکید بر احترام به اصل مالکیت سازمان مذکور؛ به این خواست بجا و محق سازمان‌های مردم‌نهاد و عموم مردم، مبنی بر «عدم تغییر کاربری فعلی» و یا هرگونه «دست‌اندازی به این ساختمان تاریخی»، در سالی که از سوی مقام معظم رهبری به‌نام «همدلی و همزبانی»، نامور گردیده است، همدلی و همزبانی نشان داده، و در ختم به خیر رساندن این نگرانی و مرتفع‌سازی آن یاری نمایید. امیدواریم آن جایگاه گرامی، با توجه به منویات مقام معظم رهبری پیرامون حفظ و پاسداشت میراث تاریخی و هنر اسلامی کشور که فرمودند: «اثر معمارى را انسان تحسين مى‏كند و چون متعلق به ماست و مال ايراني‌هاست به آن افتخار هم مى‏كند»؛ به خواست به‌حق شهروندان مبنی بر حفظ ساختار کنونی (ملموس و ناملموس) این اثر تاریخی توجه فرموده، و نشان دهید که همچنان معتقد به پذیرشِ خواست عموم جامعه هستید، تا مبادا خدشه ای بر این اعتماد مقدس وارد گردد.

و در پایان : "اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم"

پیروز و سربلند باشید

کنشگران و فعالان (به ترتیب الفبا): (ادامه گزارش در "پیگیری این نوشتار")

ادامه نوشته

تیغ اوقاف بر گلوی میراث (گنجینه بابل)

به نام یزدان پاک

درود و سپاس

بخش دیده ور سازه های کهن

تیغ اوقاف بر گلوی میراث

با وجود پیگیری ها و مخالفت دوستداران و انجمن های حوزه میراث فرهنگی و اداره کل  میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران؛ اداره اوقاف شهرستان بابل همچنان بر موضع خود مبنی بر تخلیه بی چون و چرای ساختمان گنجینه بابل که تنها موزه شهرستان هفتسد هزار نفری بابل و یکی از معدود موزه های سکه و اسناد تاریخی در شمال کشور است می باشد، نخستین بلدیه بار فروش یا همان گنجینه بابل در تاریخ ۸/امرداد/۱۳۵۴خورشیدی با شماره ثبت ۱۵۲۶ در سیاهه آثار ملی ایران جای گرفته است، و یکی از مهمترین شاخصه ها و نمادهای هویتی و تاریخی مازندران و بابل بشمار میاید، این ساختمان تاریخی که در یک (ادامه در "پیگیری این نوشتار")

ادامه نوشته

میراث فرهنگی "بابـل" نمناک است ....

به نام یزدان پاک

درود و سپاس

بخش دیده ور سازه های کهن

میراث فرهنگی "بابـل" نمناک است ....

برج آرامگاهی درویش علم بازی- دوره تیموری - بازگیرکلا، بابل

بابل شهری است با پیشینه بسیار طولانی، آثار زندگی و شهرنشینی در آن به هزاره های پیش از زایش مسیح برمیگردد، با توجه به تپه های تاریخی این شهرستان حوزه تمدنی و شهرنشینی آن را میتوان به هزاره سوم پیش از زایش و غنای فرهنگی آن را با گوهر تپه بهشهر و یا چشمه علی دامغان همراستا دانست، وجود سفالینه های خاکستری، ظرافت هنر سفال سازی، نوع خاکسپاری و تدفین، وجود زه کشی های آبی و تندیسک های باستانی گواه این مدعاست، اوج شکوه فرهنگی و شهرنشینی بابل به دوران اشکانی یا پارتی برمیگردد، و پیوند ناگسستنی و مستقیمی با آیین مهرپرستی و میتراییسم دارد، تا جایی که نام کهن این شهر "مه میترا" (میترای بزرگ) بوده است، نام بابل در سده های گوناگون تاریخی به مامطیر(معرب شده مه میترا) ، بارفروش ده، بارفروش و بابــُل دگرگون میگردد، که با نگاهی سطحی به وجه تسمیه آن میتوان به اهمیت این خطه فرهنگی و تاریخی تبرستان و ایران کهن پی برد، بابل همیشه نقشی موثر در بزنگاه های تاریخی، استوره ای و فرهنگی ایران داشته است، در این منطقه آثار بسیاری وجود دارد که از هزاره های دور تا دوره پهلوی نخست گوناگونی دارد و بیش از سد و بیست و اندی اثر ملی را در خود جای داده است، مازندران با توجه به اینکه منطقه ای نمناک و مرطوب است نیازمند پایش و نگاهداری دقیق تری نسبت به حفاظت آثار تاریخی دارد، و بیشینه آثار موجود این منطقه یا بگونه تپه های تاریخی باقی مانده اند و یا مربوط به دوران متاخرتر و با مهرازی خشتی و آجری میباشند، و بناهای سنگی بیشتر دچار ویرانی گشته اند، بی گمان بابل نیز از این مورد مستثنا نبوده و نگاهداری آثار موجود در آن نیازمند دقت و دلسوزی و آگاهی بیشتری می باشد، متاسفانه اینروزا مانند همیشه باید گفت وضعیت اثار تاریخی در این استان و بویژه بابل ناگوار است، و گویی میراث بابل نم دار و نمناک شده است، در بازدید های میدانی ماهانه بخش دیده ور سازه های کهن انجمن جوانان سپید پارس از آثار تاریخی کشور، ماه گذشته از آثار تاریخی بابل بازدید گردید که باید گفت نم و رطوبت گربانگیر بیشینه آثار این شهرستان گردیده است، در بازدید از برج آرامگاهی درویش علم بازی (بازگیرکلا) (شماره ثبت ۳۳۲۸ بتاریخ ۱۳۷۹/۱۲/۲۵ سده نهم ) متاسفانه تعرض و دست اندازی هیات امنا و پایگاه بسیج به بدنه و الحاق ساختمان با نمای سنگ کاری، اصل بنا را مخدوش نموده است،  و چهره ناهمگونی بدان داده است، از سویی نیز نم و رخنه شدید رطوبت به بدنه باعث تخریب و ریزش کاشی ها و حتا آجر های بنا گردیده است، بگونه ای که ادامه این روند وضعیت استواری بنا را تهدید خواهد کرد.

برج آرامگاهی درویش علم بازی- دوره تیموری - بازگیرکلا، بابل

نفوذ شدید رطوبت به بدنه و همچنین دست اندازی های عامدانه استواری و ارزش بنا را دچار مشکل و خطر نموده است

 

برج آرامگاهی درویش بایی کلا روستای شهید آباد (بایی کلا) که مربوط به دوره تیموری می باشد نیز بشدت وضعیتی اسفناک دارد و نفوذ نم و همچنین تخریب انسانی وضعیت آن را بحرانی نموده است، در سال های نخستین انقلاب پس از سرقت

ادامه نوشته

همنوا با بافت (مرهمی بر درد های بافت تاریخی)

به نام یزدان پاک

درود و سپاس

 

همنوا با بافت

(مرهمی بر درد های بافت تاریخی)

در راستای پاسداشت و نگاهداشت بافت تاریخی، که آمیزه ای از هنر مهرازی ایرانی و اسلامی می باشد، و از آنجا که این هنر فاخر از ارزش های گرانسنگ و شناسنامه هویتی هر شهری بوده و حفاظت و باززنده گردانی آن از خویشکاری های تک تک شهروندان و در سر دست آنها انجمن های مردم نهاد بعنوان وجدان های بیدار جامعه می باشد، انجمن جوانان سپید پارس با همکاری رفتگران طبیعت استان مازندران و  همیاری چند سازمان مردم نهاد دیگر شهرستان بابل، برنامه "همنوا با بافت" مرهمی بر دردهای بافت تاریخی ، با باشندگی کوشندگان میراث فرهنگی، و محیط زیست و عموم شهروندان و همراهی مسئولان شهرستانی،در روز آدینه پانزدهم آبان ماه سال جاری از ساعت ۱۰ بامداد در، محله تاریخی اوصیاء (پنجشنبه بازار) برگزار گردید./

بنا به گزارش پیوندهای مردمی-انجمن جوانان سپید پارس

 این برنامه که از سوی بخش دیده ور سازه های کهن، انجمن جوانان سپید پارس با همکاری رفتگران طبیعت مازندران و همراهی گروه مردمی سلام بابل، گالری هنری مارین، انجمن یاوران زمین و همگامی اداره میراث فرهنگی،صنایع دستی،شورای اسلامی و شهرداری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بابل در راستای ایجاد انگیزش و حساسیت های مدنی و عمومی نسبت به تخریب و همچنین ارزش های بافت تاریخی در محله تاریخی پنجشنبه بازار برگزار گردید، آشنایی با پیشینه بافت تاریخی، راهپیمایی نمادین در بافت تاریخی، برگزاری نمایشگاه عکس های تاریخی "زنده یاد خانه پدری" ، پاکسازی و جمع آوری زباله در بافت تاریخی در دستور کار قرار گرفت.

همچنین به نشان همدردی و غم ویرانی بافت تاریخی استاد "رودپشتی" به نواختن ساز قرنای پرداختند؛ در آغاز مراسم جناب پوراسماعیل از کنشگران فرهنگی و ادبی شهر بابل گفتاری را به یاد شادروان بانو "فرانک دوانلو" نویسنده و شاهنامه پژوه فقید ارائه نمودند، در ادامه علیرضا صادقی امیری دبیر انجمن جوانان سپید پارس گفتاری پیرامون ارزش های هنری و مهرازی بافت های تاریخی و پیشینه شهر بابل برای باشندگان در برنامه ایراد نمودند، همچنین جواد بیژنی از هنرمندان و مسئول گروه مردمی سلام بابل درباره نمایشگاه خانه پدری توضیحاتی داده و در پایان مرضیه شفیعی یکی از مدیران رفتگران طبیعت مازندران پیرامون اهداف و انگیزش این گروه و همچنین تعامل ایشان با انجمن های میراثی آگاهی دادند، همچنین در خلال برنامه جناب آقایان اباذری ریاست ارجمند اداره میراث فرهنگی و جناب خدادا سرپرست شهرداری بابل نیز سخنانی پیرامون اهمیت حفظ و پاسداشت بافت های تاریخی و میراث فرهنگی برای باشندگان ایراد نمودند....

در پایان برنامه پس از راهپیمایی نمادین فعالان و کنشگران مدنی شهرستان بابل در بافت تاریخی و همچنین پاکسازی آن، همگی در پای بنای ویران شده "گرمابه میرزا یوسف" (صفویه-ش.ث ملی 2457 بتاریخ 19/7/78) که سه سال پیش توسط شهرداری بابل به بهانه ساخت پارکینگ عمومی عامدانه تخریب گردید، گرد هم آمدند....


 

 

با سپاس

بخش دیده ور سازه های کهن - انجمن جوانان سپید پارس

فرتورها: مازندنومه

زباله دانی تاریخ و فرهنگ بابل ( آزادسازی ،"پل تاریخی محمد حسنخان" با مرگ تجارتخانه روس)

به نام یزدان پاک



درود و سپاس
بخش دیده ور سازه های کهن

زباله دانی تاریخ و فرهنگ بابل

آزادسازی ، "پل تاریخی محمد حسنخان" با مرگ تجارتخانه روس



 
پل تاريخي "محمد حسنخان" واقع در شهرستان بابل, در تاريخ 22/2/1356 خورشيدي به شماره ي 1414 در سیاهه آثار ملي ایران جاي گرفته است؛ این پل در اواخر دوره ي زنديه، بدست والي وقت بارفروش (بابل) "محمد حسنخان قاجار"،( نیای آغا محمدخان قاجار) بگونه معماري صفوي بنیان گردید،اين اثر تاريخي6 متر پهنا و 140 متر درازا و داراي 8 تاق چشمه است و بلنداي اين پل تا کف رودخانه (بابلرورد)11متر مي باشد؛ سال هاست که وضعیت حفاظت و بهره وری این اثر فاخر ملی به یکی از دغدغه های اصلی کنشگران و دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی تبدیل شده است، از آمد و شد خودروهای سنگین گرفته تا ایجاد ترک های عمیق بر روی بدنه، از فرو ریختن دیواره حفاظتی آن تا ایجاد گودال و چاله با پتک از سوی وندال های میراثی، از تخریب تاق چشمه ها و مخدوش نمودن منظر آن گرفته تا تخلیه نخاله و زباله های صنعتی خانگی، همگی دردنامه و رساله رنج این اثر ملی و فاخر تاریخی است، این روزها هم که خبر های ساخت پل سوم و نجات بخشی پل در میان است، کام دوستداران میراث دوچندان تلخ تر شده است، چرا که برای نجات یک اثر تاریخی باید اثر ملی دیگری را سد در سد ویران نمود، این بدان مانند است که برای درمان چشمی آن چشم دیگر را باید کور نمود، متاسفانه اینروزها همه گی دست در دست هم داده اند به کین تا این حافظه تاریخی و نماد فرهنگی ملی را محو نمایند، محور تاریخی میدان شیروخورشید(ولایت) تا تجارتخانه روس(سلمان) دارای ویژگی های بی بدیل فرهنگی و تاریخی است که میتواند جنبشی بزرگ چه فرهنگی و چه اقتصادی ایی را در شهر بابل و حتا استان و چه بسا شمال کشور ایجاد کند، در یک مسیر مشجر و درختی بسیار زیبا که منتهی به مکان طبیعی و رودخانه با پیرامون سبز میشود، شش اثر ملی ثبت شده از دوران زندیه تا پهلوی وجود دارد، و دیگر آنکه

ادامه نوشته