به نام یزدان پاک

درود و سپاس

انجمن جوانان سپید پارس

بخش ادب و هنر

برخورد شرق با غرب

اسکندر مقدونی با لشکر کشی به سوی شرق بر تمامی سرزمینهای تابع دولت هخامنشی دست یافت و این دولت را بر انداخت(330ق.م). شاید اسکندر فکر تلفیق تمدنهای ایرانی و یونانی را در سر داشت،اما مرگ نابهنگام به او مجال نداد که این فکر را تحقق بخشد،ایران و سرزمینهای خاوری به دست سلوکوس سر سلسله سلوکیان افتاد.نخستین فرمانروایان سلوکی بسیار کوشیدند تا در قلمرو خویش وحدتی نظیر امپراتوری هخامنشی به وجود آوردند،آنها برنامه وسیعی را  برای اسکان مهاجران یونانی و مقدونی به اجرا گذاشتند و اسکندریه ها و شهر های دیگری چون انطاکیه(در سوریه)و سلوکیه(در عراق)بنا کردند.اما قدرت سلوکیان بیشتر در بخشهای مرکزی و غربی امپراتوری تمرکز یافت، زیرا نواحی شرقی همواره زیر فشار قبایل بیابانگرد قرار داشت.

پارتیان آریایی نژاد از همین قبایل بیابانگرد بودند. پارتیان ریشة آریایی داشتند و از دیر باز به صورت چادر نشین در استپ های بین دریای خزر و دریای آرال می زیستند،آنان سوارکاران و جنگاوران ممتاز بودند.  ابتدا در شمال شرقی ایران استقرار یافتند و دولت اشکانی را بنیان گذاشتند(حدود 250ق.م)از زمان تشکیل دولت اشکانی تا تبدیل آن به یک قدرت بزرگ در برابر روم بیش از یک قرن طول کشید. اشکانیان بر سرزمینهای وسیعی میان هند و آسیای صغیر استیلا یافتند ولی هیچ گاه نتوانستند امپراتوری متمرکزی چون امپراتوری هخامنشی پدید آورند.

در دوران تسلط سلوکیان- و حتی پس از آنکه اشکانیان بر جای آنها نشستند، زبان و ادبیات و هنر یونانی در سراسر آسیای غربی اشاعه یافت.در یک جو التقاط گرایی برخی خدایان یونانی به مجموعه ایزدان ایرانی افزوده شدندو یا آمیختگی در صفات آنان رخ نمود.یونانی مآبی-هلنیسم چنان تاثیر عمیقی گذاشته بود که بعداً برخی از شاهان اشکانی روی سکه ها خود را(یونان دوست) می خواندند،اما دیری نگذشت که سلوکیان مجبور شدند به سنتهای قومی و گرایشهای ملی مردم سرزمسنهای مفتوح توجه نشان دهند،بدین سان به موازات جریان یونانی مآبی. روند(ایرانی شدن) فاتحان نیز رخ نمود.

از میانه سده اول میلادی جریان پیروی از سرمشقهای یونانی متوقف شد و نشانهای از بازگشت به سنتهای شرقی بروز کرد.شاید رونق اقتصادی در جامعه پارتی و خارج شدن هنر از انحصار نخبگان دلیل این تغییر بود،در شرایط تازه نوعی(ملی شدن هنرها)توام با احیای عناصر کهن ایرانی پدید آمد،البته کاربرد این عناصر در قلمرو وسیع اشکانی از سوریه تا آسیای میانه یکسان نبود، به سخن دیگر هنر پارتی هیچ گاه به سبکی یکپارچه نظیر سبک درباری هخامنشی دست نیافت.

 تمام رخ نمایی. خشکی و صلابت پیکر ها،آذینگری و پرداختن به جزئیات در جامعه و جواهرات از ویژگیهای هنر پارتی به شمار می آیند.سابقة روش روبرونمایی درآثار قدیم تر و از جمله در مفرغینه های لرستان وجود داشت.اما این روش در هنر پارتی در ارتباط با صورتگری اهمیت خاص یافت (تمام رخ نمایی با نگاهی خیره به سوی مقابل شگردی برای ابهت بخشیدن هر چه بیشتر بر صاحب تمثال شناخته شده است،اجرای تمام رخ ممکن است در یک صحنه همراه با بازنمایی نیم رخ باشد، جزئیات جامه می تواند مقام دولتی یا سابقه اجتماعی و خانوادگی فرد را آشکار سازد،در مورد انواع مختلف جامه که در آثار هنری آن دوران نشان داده شده است.متداول ترینشان روپوشی کمردار و سر راست تا بالای زانو بود که روی شلوار کیسه ای می افتاد،این جامه دو تکه خصوصا برای اسب سواری بسیار مناسب بود و مصرف عمومی داشت.

هنرمند پارتی به جزئیات جامه و آرایه های شخصی افراد بیش از زیبایی خود آنها اهمیت می داد،اما علاوه بر این.او سطح جامه ها را با انواع مختلف نقوش انتزاعی می آراست،بدون آنکه به موارد استفاده اصلی این نقوش توجهی داشته باشد.نکتة با اهمیت این است که کاربست دلخواه نقوش سبب نقش آفرینیهای تازه ای شد که نهایت تکامل آنها را بعدها در هنر اسلامی می بینیم.هنرمندان پارتی(نقش دایره ای انباشته از دسته های پیچک را دو نیم کرده و آن دو را پشت بر پشت هم گذارده و از مجموعشان عنصری تزیینی ابداع کردند که بعداً  اسلیمی خوانده شد).

گچبری رنگی و نقاشی دیواری  از هنر های رایج در عصر اشکانی بودند.آثار بر جای مانده در نواحی مختلف قلمرو وسیع اشکانیان ‍مؤید این امر است،محتملاً اسلوب دیوارنگاری بر گرفته از غرب و در اینجا با گچبری تلفیق شده بود.سطح دیوار های گچی.همچون سطح جامه ها. با تکرار و در هم بافتن نقوش التاقی آرایش می یافت.گچبران علاوه بر طرحهای هندسی از نقش مایه های تصویری نیز استفاده می کردند، این نقش مایه ها مشتمل بودند بر حیوانات شکار شده وزنان برهنه و پوشیده که منشا یونانی- رومی داشتند.از بقایای رنگمادة روی گچ پی می بریم که نقش ها به ترتیبی خاص بارنگهای مختلف پوشانیده می شدند.

نقاشان پارتی دیوارها و سقفها را با تصاویر مذهبی یا دنیوی می آراستند.اما یک سبک واحد را در نقاشیهای پراکنده منسوب به این عصر نمی توان یافت،اگر در نظر داشته باشیم که امپراتوری اشکانی هرگز از وحدت فرهنگی کامل برخوردار نشد. گوناگونی سبک چه در نقاشی و چه در هنرهای دیگر پذیرفتنی خواهد بود.در واقع نقاشیهای پارتی بیشتر از این جنبه اهمیت دارند که ریشه سنتهای نقاشی بعد از اسلام را در آنها می توان یافت.

هرتسفلد باستان شناس آلماني  بقاياي چند دیوار نگاره را در ويرانه هاي كاخ  كوه خواجه (سيستان)كشف كرد و آنها را متعلق به سده اول میلادی می دانست.بنا به گزارش هرتسفلد ی طاق قوسی در کاخ مزبور با نقشمایة یونانی ا اِرُس(خدای عشق) سوار بر اسب و آذینهای گلسرخی آرایش یافته بود.بر روی یک دیوار تصویر 3 مرد-شاید 3 ایزد-در جامه یونانی دیده می شد(یکی از آن کلاهخود پردار بر سر داشت).در یک نقاشی نیمه ویران که ظاهراً صحنه جلوس شاه و شهبانو را نشان می داد.شیوة پارتی در شکل جامه و نوع آرایه ها قابل تشخیص بود.نکات قابل توجه در این نقاشیها عبارتند از:تجسم پیکرها در نمای روبرو(البته چهرها غالباً سه رخ هستند)بازنمایی پیکر زن(که در نقاشی هخامنشی نایاب بود)بر هم نهادن پیکر های مجاور به منظور القای عمق و رنگ گزینی متنوع(شامل سفید و سیاه و انواع آبی .بنفش.قرمز.و زرد اخرایی).از سوی دیگر ملاحضه می کنیم که دیوارنگار کاخ کوه جواجه به رغم اثر پذیری از یونانی مآبی و یا جریان تازه تر یونانی-رومی. روش بازنمایی دو بعدی با رنگهای تخت و خطوط شکلساز سیاه را به کار برده است.این روش اهمیت خاص در زیبایی شناسی ، طبیعت گریز) ایرانی دارد و در طی قرنها پایدار می ماند.

جالب اینکه نقاشیهای دیواری  مکشوف در مناطق  باختری قلمرو و اشکانیان ویژگیهای هنر پارتی را به طرزی بارزتر نشان می دهند.دیوارنگاره های موسوم به (میترادر نخجیر گاه)در کاوشهای باستانی دورا-اُروپوس/سوریه پیدا شده که بسیار شرقی تر از نقاشیهای کوه خواجه است.طرز نشستن میترا بر روی اسب و در حال تیراندازی شکل لباس او زین ویراق اسب حیوانات گریزنده و منظره ای با چند گیاه منفرد خصوصیات ایرانی این نقاشی را تایید می کنند.

جهان رومي نسبت به قراردادهای تثبيت شده در نقاشی پارتی بی تفاوت بود.اما پس از تجزیه امپراتوری روم و تشکیل امپراتوری مسیحی بیزانس(اویل سده پنجم.م)وضعی کاملاً متفاوت پدید آمد.در این زمان که جهان بیزانسی بر اساس سنت های یونانی و شرقی شکل می گرفت .انگیزة رجوع به  الگوهاب شرقی و عمدتاً پارتی نیز ایجاد می شد.دیوارنگارة دیگری نیز در دورا-ا ُروپوس مدرکی در این باره به دست میدهد.حضور قواعد هنر پارتی در هنر بیزانسی بقای سنتهای کهن ایرانی و بسط آنها به سوی غرب را اثبات می کند، اما نشانة استمرار این سنتها را به نحوی بارزتر  در خود ایران و آسیا میانه می یابیم.

 

با سپاس

پیوند های مردمی - انجمن  جوانان سپید پارس

سرپرست بخش ادب و هنر: مهندس میثم شفاهی

دبیر بخش ادب و هنر: کارشناس هنر، هدی نقی زاده

برگرفته از: نقاشی ایران از دیرباز تا امروز