آغاز  سال يکهزار و پانسد و بيست و نه تبری


💠💠💠💠💠
دوم امرداد ماه  نود و شش خورشیدی ،

آغاز  سال يکهزار و پانسد و بيست و نه تبری
بر همه تاتی زبانان ایران بزرگ فرهنگی فرخنده باد
💠💠💠💠💠

 


 #گاهشمار_تبري
در گاهشماري تبري که به نام فرس قديم نيز شناخته مي‌شود، يکسال ۳۶۵ روز بوده و داراي دوازده ماه  سي روزه مي باشد؛ و پنج روز پاياني سال  نيز به پيتک يا پتک نامور است، سال تبري، ۶ ساعت  کسري کمتري نسبت به يکسال  خورشيدي دارد و از اين رو  با گذشت ۱۲۸ سال يک ماه پيشتر مي افتد اين گاهشماري در زبان تبري  از فردينه ماه (امرداد) آغاز و به نوروز ماه يا عيد ماه (تير) پايان مي يابد.   نام هاي تبري و برابري پارسي آن بدينگونه اند: فردينه ماه (فروردين) - کرچه ماه (اردي بهشت) - هره ماه (خورداد) - تير ماه (تير) مردال ماه يا ملارماه (امرداد) - شروين ماه (شهريور) - مير ماه (مهر) - اونه ماه (آبان) - ارکه ماه (آذر) - دماه يا ديماه (دي) - وهمنه ماه (بهمن) - نوروز ماه يا عيد ماه (اسفند) پيشينيان بر اين باور بودند که در روز مارما(نخستين روز) هر ماه داد و ستد نمي کنند و چيزي به کسي نمي دهند يا نمي بخشند و چنين کارهايي را بدشگون مي پندارند. از جشن هاي آييني بر بنيان تبري ميتوان از، جشن نوروز بهاري - جشن خرمن - جشن هشت و هشت يا  ميرجشن - جشن تيرماه سيزه شو(=تير جشن) و جشن بيست و شش نورزماه يا عيد ماه نام برد./  باورهاي در پيوند با جشن نوروزماه بيست و شش و پيشوازي آغاز سال نو:  سالخوردگان كوه نشين بر اين باورند كه پيشينيان:، پنج روز پيش از رسيدن نوروز يا سرسال، با افروختن آتش ، فرا رسيدن جشن نوروز ماه بيسّ شش و نيز سال نو را به يكديگر پيام مي‌دادند تا خود را براي برگزاري جشن‌هاي باستاني آماده كنند. مردم مي‌بايست در اين هنگام، خانه و سراي خويش را رُفته و تن خويش و فرزندان را با آب پاك شسته، جامه‌هاي نو در بر كرده و خوراك و شيرني آماده، علاوه بر اين پيشينيان و پيران بر اين باور بوده‌اند كه در چنين روزي شاه فريدون كياني با مردم لاريجان و ديگر ايرانيان دهاك(ضحاك ماردوش) را پس از نبردي سنگين به بند كشيده و در بن دماوند كوه در چاهي در بالاي كوه تينه به نام تخت فريدون انداخت و به نوروز بار داد و در ميان بزرگان ايران كه انجمن كرده بودند، فريدون كلاه كياني(تاج شاهنشاهي ايران) بر سر نهاد و آن چه را كه از خزانه‌ي دهاك گرفته بود ميان انجمن و مردم ستمديده دهش كرد. مردم لاريجان و رويان از آن زمان تا به اكنون به يادگار و يادمان آن روزگار آتش افروخته و پرچم ، نيراس مي‌كنند.

شاخه #میراث_تاریخی_و_میراث_معنوی
🔹 https://t.me/jspngo

گردشگری نابسامان مازندران

به نام یزدان پاک

 

گردشگری نابسامان مازندران

امروزه گردشگری یکی از مهمترین ابزاری های دستیابی به توسعه پایدار و درآمدزایی محسوب میشود و تقریبا همه کشورهای توسعه یافته بخش بزرگی از سیاست های اجرایی و چشم انداز های آتی خود را بر بنیان آن تعریف نموده اند، گردشگری دارای بخش های گوناگون است که چنانچه درست و اصولی برنامه ریزی گردد هر یک از آن میتواند منبعی پایدار برای درآمد زایی و کارآفرینی باشد؛

زمانی که سخن از گردشگری به میان می آید، ذهنیت ها بیشتر بسوی گردشگران خارجی میرود، اما گردشگری داخلی و سفرهای درونی و میان استانی بخش بسیار مهم در امر ایجاد گردش مالی و بطبع کار و رفاه عمومی می باشد، اگر به آمارها و شمارگان جابجایی گردشگران داخلی پروایی شود و سرانه هر یک را حتا با مبلغی ناچیز بررسی نماییم ، گواه آن خواهیم بود که چه پول عظیمی در سطح کشور به گردش درآمده و چند هزار کار و پیشه مستقیم و غیر مستقیم دائمی و فصلی ایجاد شده است؛ استان های اباختری ایران و بویژه مازندران هر ساله پذیرای بسیاری از گردشگرانی داخلی و حتا خارجی میباشد که متاسفانه بیشتر ایشان ناآگاهانه ، غیرمسئولانه و پرشتاب بدانجا سفر میکنند، و مقصد اصلی بیشتر این گردشگران کناره های دریای مازندران(کاسپین) و جنگل های زیبا و بکر هیرکانی منطقه است، گردشگری بخودی خود سود آور و پول ساز است اما اگر درست هدایت نگردد موجب زیان و خسارت های جبران ناپذیری در حوزه های فرهنگی ، زیست محیطی و تاریخی شده و اقتصاد منطقه را به اقتصادی حبابی و ناپایدار بدل میکند؛ زیرساخت های گردشگری دارای شاخصه های بسیاری است که باید بدان توجه نمود، از این ویژگی ها میتوان مواردی همچو ایجاد ظرفیت های پذیرش، مانند توازن در جذب گردشگر با جاده های ورودی ، مراکز خدماتی و اقامتی ، مدیریت درست گردش مالی در سراسر منطقه و ماندگاری سرمایه های ورودی ، آموزش به بومیان و گردشگران جهت چگونگی برخورد با یکدیگر و قوانین سفر و همچنین مدیریت پراکنش حجم ورودی گردشگران در سراسر مناطق تعریف شده اشاره نمود ؛

متاسفانه با وجود توانمندی های بسیار بالا در جذب گردشگر در استان مازندران، مدیران و مسئولان استانی از کمترین توان و دانش برای ایجاد زیرساخت ها و هدایت گردشگری بهره مند می باشند، اگر با دانش امروز و تعریف نوین گردشگری به مازندران و دگر استان های همانند بنگریم به جرات میتوان گفت هیچ زیر ساخت اصولی برای پذیرش گردشگر و جذب و کم شتاب نمودن آن وجود ندارد

سستی و عدم منافع خواهی مسئولان و مدیران و بعضا طیف وسیعی از توده مردم ، باعث زیان های جدی و جبران ناپذیری به این سرزمین سبز ایران عزیز وارد نموده است، آلودگی رودخانه ها و دریای مازندران(کاسپین)، آتش سوزی و قلع و قمع بخش های بزرگی از جنگل های هیرکانی (که از سرمایه های میراث جهانی می باشد)، برداشت بی رویه پوکه های معدنی از دل رشته کوه های البرز و دماوند،خشکیده شدن تالاب های جهانی،قهر و انقراض گونه های جانوری و پرندگان، از بین رفتن مواریث چندهزار ساله تاریخی مازندران؛ از میان رفتن هویت اصیل و فرهنگ غنی مازنی، در تهدید قرار گرفتن زبان و ادبیات مازنی و تاتی (که بازمانده ی زبان فارسی میانه و پهلوی ساسانی می باشد) از نمونه های این آشفتگی و زیان های غیر قابل جبران می باشد .

بعنوان نمونه در تعطیلات پایان هفته شمار بسیاری از شهروندان استان های تهران و البرز بسوی استان های شمالی و مازندران روانه میگردند و از آنجا که جاده های دسترسی به این استان ها گنجایش پذیرش اینهمه از حجم گردشگر غیر منتظره را ندارند، بناچار منجر به ایجاد ترافیک سنگین و ایستا شده که شاید ساعت ها بدرازا بکشد، بارها پیش آمده است که یک مسیر چهار ساعته گاهی تا دوازده ساعت بدرازا کشیده و این درجا ماندن در ترافیک موجب ایجاد تنش های مقطعی و ناهنجاری های فردی شده و مطمئنا از لذت رفتن به سفر میکاهد و در طول مسیر نیز ایجاد خطر و تصادف میکند، سوای آن معطل ماندن بیش از بیست ساعت از چهل و هشت ساعت زمان سفر در ترافیک موجب آن میشود که گردشگران به نخستین مقصد دسترسی بسنده نموده و همانجا اتراق نمایند و تمرکز در یک منطقه بیش از ظرفیت و در منطقه ای بسیار کمتر از ظرفیت موجود بشود، در نتیجه تمرکز بیش از ظرفیت منجر به تخریب و خسارت های زیست محیطی و تاریخی و همچنین تبعات اجتماعی میگردد؛ و شتاب گردشگر را نیز دو چندان میکند، در این نوع از سفر، گردشگران نه تنها سودمند و درآمد زا نیستند بلکه مخرب و وندال نیز محسوب میشوند، حجم عظیم زباله های بجا مانده، تخریب محیط زیست، استفاده بیش از ظرفیت منابع عالی و ... از پیامد های ناگوار این نوع سفر است؛همچنین این مورد را نیز باید افزود که بسیاری از مالکان هتل ها و رستوران ها و خدمات گردشگری غیر بومی بوده و آن بخش از پول های هزینه شده نیز دوباره در مناطق و بانک های خارج از استان سرمایه گذاری میشود و عملا چیزی جز خطرات ترافیکی، تبعات اجتماعی،آلودگی هوا و محیط زیست و مصرف منابع عالی نصیب بومیان منطقه نمیشود.

بخش دیگری از این نابسامانی ها در عدم معرفی درست مازندران و توانمندی های فرهنگی و آیینی آن می باشد، در مازندران جشن ها و آیین های بسیاری وجود دارد که میتواند عاملی برای جذب و کم آهنگ نمودن شتاب گردشگر باشد، همچنین وجود صنایع دستی بکر و ارزشمند و خوراک های بومی و متنوع از دیگر پتانسیل های جذب گردشگر در این استان است، اما مدیریت کلان استان نه تنها در جهت گسترش و پاسداری از آن کوشش اصولی نمی نماید، بلکه در مواردی، وقعی هم بر آن نمیگزارد و هیچگونه حمایتی از آن هنر و یا آیین نمیشود، وجود آثار تاریخی بسیار ارزشمند و کهن و گاها بی نظیر در مازندران میتواند یکی دیگر از مهم ترین عوامل جذب گردشگر کم شتاب داخلی و خارجی باشد که متاسفانه این مسئله نیز مغفول مانده، و میتوان گفت که تقریبا میراث فرهنگی در مازندران هیچگونه درآمد زایی ندارد؛ چرا که هیچ بستر مدیریتی برای آن دیده نشده و بیشتر مکان های تاریخی یا به حال خود رها گشته اند یا کاربری غیر تاریخی دارند یا دسترسی به آن برای عموم مقدور نمی باشد، این در رویی است که در بسیاری از استان های گردشگر پذیر کشورمان از تک تک این بناها درآمد زایی میشود و همین جذب درآمد انگیزشی است برای پاسداری و صیانت از آن اثر تاریخی

 توان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری مازندران در برخورد با دگر دستگاه های اجرایی بسیار پایین و سست بوده و  در بسیاری از موضوعات، این اداره کل حتا توان احقاق حقوق حقه خویش را ندارد و از پیگیری بسیاری از موارد حقوقی خود نیز باز میماند؛ گردشگری در مازندران کاملا رها شده و نابسامان است و بنوعی بخودی خود پیش میرود، از وضعیت نابسامان زیست محیطی و خدماتی طرح های سالمسازی دریا گرفته تا کمبود هتل ها و مراکز اقامتی و عدم نظارت قاطع و درست بر سر قیمت های مصوب جملگی نشان دهنده عدم مدیریت اصولی و دانشی در مبحث کلان گردشگری است

 مازندران در زمره استان های با رشد بیکاری بالا قرار دارد، چگونه میشود با وجود چنین سرمایه های عظیم طبیعی و صنعت پولساز گردشگری این آمار در خور مازندران باشد؛ تنها سه درسد از سواحل دریای مازندران در اختیار گردشگران و عموم مردم بوده و بقیه آن در دست ارگان های نظامی یا دستگاه های دولتی، حکومتی ، بانک ها و یا در اختیار ویلا داران شخصی است، در حالی که آزاد سازی حریم دریا از قوانین مهم و اساسی کشور بوده و دریا جز اموال عمومی ملت محسوب میگردد که هیچکس اجازه مصادره و دست اندازی به آن را ندارد، وضعیت جنگل ها نیز به همینگونه است و دست اندازی و تخریب و ساخت و سازهای غیر مجاز و آلودگی زیست محیطی از بزرگترین مشکلات آن است

 علاوه بر همه آن موارد و مشکلات یاد شده، زیر ساخت های شهری نیز در خور جذب گردشگر نمی باشد، نبود الگو و طراحی مناسب شهرسازی، سیمای ناهمگون و غیر متعارف ساخت و سازها و نماهای مبتذل و غیر اصولی، نبود و یا کمبود موارد خدماتی مانند آبخوری ها و سرویس های بهداشتی استاندارد عمومی، نبود المان ها و نماد های هنری ، کمبود فضای های سبز شهری و ایستگاه های نصب چادر و اطلاع رسانی سفر از مهم ترین مشکلات گردشگران در شهرهای مازندران و دگر شهرهای کشور است، مطمئنا در بحث کلانی چون گردشگری تنها یک دستگاه یا اداره کل نمیتواند اینهمه مشکلات را مرتفع نماید و بتنهایی زیرساخت ها را آماده کند، و این مهم نیازمند همکاری و عزم همه دستگاه های همسو و ذینفع استانی بوده تا بشود به آن دست یازید؛ بنابراین ضعف ها و مشکلات موجود متوجه همه دستگاه های اجرایی می باشد و اگر براستی اراده بر این است که در راستای توسعه پایدار و پویا کشور گام برداریم باید همگان در این مهم یاری نمایند و سیاست زدگی و نخوت های درون سازمانی را بکنار گذاشته و حمیت و غیرت ملی را در دستور کار خود بگذاریم و بر بنیان دانش و اصول و با کمک مراکز و مشاوران کار بلد و با همکاری بدنه مردمی و سازمان های مرد نهاد و انجمن ها به این انگیزش والا دست یابیم.

علیرضا صادقی امیری

دبیر انجمن جوانان سپید پارس

 http://harfonline.ir/%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B4%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%9B-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D9%86%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%86/

📌  https://t.me/jspngo