به نام یزدان پاک


برآمد بسنگ گران سنگ خرد                    همان و همین سنگ بشکست گرد

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ                 دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

نشد مارکشته ولیکن ز راز                        ازین طبع سنگ آتش آمد فراز ...

بگفتا فروغیست این ایزدی                       پرستید باید اگر بخردی ....

یکی جشن کرد آن شب و باده خورد           سده نام آن جشن فرخنده کرد

دهم بهمن ماه خورشیدی، جشن فرخنده و همایون

"سده" ٰ

یادمان پیدایش آتش ورجاوند بر همه ی ایرانی تباران خجسته باد


سده : جشن پيدايش آتش از سوی هوشنگ پادشاه پيشدادی _ دهم بهمن ماه _  در اين روز هوشنگ پادشاه پيشدادی ايران در يک رخ داد نابهنگام آتش را پيدا می کند، در شاه نامه ی فردوسی بزرگ چنین آمده است، روزی هوشنگ بهمراه ياران خود به کوه می رود که در ميان راه ماری بزرگ می بيند، برای راندن مار سنگی برمی دارد و بسوی مار رها می کن سنگ به سنگ ديگری می خورد و اخگری از آن به خار و خاشاک پيرامون می پرد و آتشی پديدار می گردد، از آن روز به پس مردمان ايران به پاسداشت و يادمان آن روز، آتشی بزرگ گرد می آورند و با خواندن نيايش به شادمانی و پايکوبی سرگرم می شوند؛ داستانی دگر بر آن است اين جشن يادآور سد روز و شب (پنجاه روز و پنجاه شب) مانده با آغاز سال نو ؛ و داستانی دگر در پیوند با جوانان آزاد شده از بند آژدهاک(ضحاک) ماردوش است که شمارشان در این روز به سد رسید.