دیدگاه دبیر انجمن جوانان سپید پارس به جوابیه ناظر میراث در پیوند با مرمت پل تاریخی محمد حسنخان

به نام یزدان پاک 

 

دیدگاه دبیر انجمن جوانان سپید پارس به جوابیه ناظر میراث

در پیوند با مرمت پل تاریخی محمد حسنخان


در بحث بهسازی و مرمت، شاخصه های گوناگونی داریم که با پروایی به شرایط، ساختار و حتا موقعیت جای گیری اثر، نوع روش مرمت نیز تغییر میابد، چندی پیش شهرداری بابل با همکاری اداره کل راه و شهرسازی و نظارت اداره کل میراث فرهنگی مازندران، در اقدامی بجا و امیدبخش، دست به مرمت پل تاریخی محمدحسنخان زده است، اما متاسفانه اینبار نیز مانند بسیاری از موارد مشابه دیگر؛ جایگاه مهم کنشگران فرهنگی و سازمان های مردم نهاد این حوزه نادیده گرفته شده و صرف گرفتن تصمیم و تنظیم یک تفاهم نامه و انتخاب ناظر و پیمانکار، کار را آغاز نموده اند، که از همان آغازِ طرح و روش و نوع مرمت تا بکار گیری ابزارها و طرح های در دست اجرا انتفاد های بسیاری را برانگیخته است؛
با توجه به پیشینه پیگیری های بخش دیده ور سازه های کهن انجمن جوان سپید پارس از یک دهه گذشته تا به امروز نسبت به وضعیت این پل تاریخی و دگر آثار تاریخی در سطح کشور، علیرضا صادقی امیری دبیر انجمن، مواضع انتقادی ایی را در مصاحبه با پایگاه خبری-تحلیلی چمدان بیان نموده است، که با واکنش ناظر میراث فرهنگی این طرح و برخی از مسئولان ذیربط روبرو گشت و این واکنش منجر به ارسال جوابیه به آن پایگاه خبری شده است؛
در پاسخ به جوابیه ناظر محترم میراث فرهنگی در خصوص مرمت پل تاریخی محمد حسنخان باید گفت، پیمانکار و ناظر میراث از روش مرمت سبکی بهره جسته و علاوه بر انجام مرمت های استحکامی گویا روش آناستی لوز را هم در دستور خود دارند، بگونه ای که کلیت اجرای این طرح برای این پل تاریخی که شاید به درستی ناظر محترم از آن بعنوان بزرگترین سازه آجری شمال کشور یاد کرده ، آزمایشگاهی برای کسب تجربه و یا ثبت در رزومه پیمانکاران شده است، بویژه آنکه این گفته وجود دارد که دو یا سه پیمانکار جداگانه و احیانا همزمان برای بهسازی این اثر فاخر انتخاب شده اند، به باور جان راسکین که یکی از معتبرترین و بزرگترین نظریه پردازان جهان در حوزه اصول مرمتی بوده و پافشاری ویژه ای بر ارتباط میان عناصر طبیعی،هنری و اجتماعی داشته، مرمت از نوع احیا یا باززنده گردانی برای همه آثار تاریخی و یا کمینه بسیاری از این بناها را کاری بس اشتباه دانسته و این روش را مصداق مداخله تاریخی معرفی مینماید، به این معنی که ما نمیتوانیم گذر تاریخی زمان را نادیده بگیریم و خودسرانه و ناگهانی بنای تاریخی در دست مرمت را به چهارسد سال پیش ترش برگردانیم، کاری که در سده های هجدهم و نوزدهم در اروپا و بویژه درفرانسه از سوی لودوک فرانسوی انجام میگرفت که امروزه تقریبا همه کارشناسان و نظریه پردازان آن را رد کرده اند، در این روش کار به جای میرسد که به دیدگاه لودوک مرمت گر میتواند حتا سلائق و زیبایی شناسی شخصی خود را نیز در حین مرمت به بنا بیافزاید و الزاما حفظ همان ساختار نیازنیست
در پاسخ به جوابیه مسئول میراث باید گفت که باز هم این قانع کننده نبوده است که چرا بنا به طرح اعلامی میخواهند دیواره های تاریخی دوره پهلوی که در زمان ثبت ملی آن، بخشی از هویت تاریخی اش بوده را از بین ببرند و این پاسخ مانند پاک کردن صورت مسئله است
اصل مسئله این است که این اثر با همان ساختار و هیبت و شکل ثبت شده و دست اندازی به بهانه اینکه مورد تایید ما!!! نبوده مورد قبول نیست؛ بحث اصلی حفظ ساختاری است که یک اثر در زمان ثبت آن دارا بوده و مهم تر از آن بدل به یک خاطره جمعی شده است و اگر هم نیازمند مرمت و یا نجات بخشی است، باید با حفظ همان ساختار باشد و میشود همان جان پناه های دوره پهلوی را مقاوم سازی کرد و تَرک ها و بدنه های ضعیف را تقویت نمود و این که از بُن بخش تاریخی یک اثر را برچینیم کاری بس اشتباه و با اصول مرمتی امروزه نیز همسو نیست، باز هم نیازمند یادآوری است مهمترین اصلی که برای حفظ یک اثر تاریخی و ثبت آن در سیاهه ملی وجود دارد ، ثبت آن خاطره جمعی ایی است که برای همگان مورد اقبال بوده و بدان رقبت دارند؛ اگر بنا به ادعای ناظر طرح، جان پناه ها ضعیف بوده اند، بخاطر این است که در چند دهه گذشته هیچ مرمت و بهسازی درست و اصولی نشده و زمانی هم که این جان پناه ها ساخته میشده است، هیچ پیش بینی و برنامه ای برای گذر ماشین های فوق سنگین چند تنی در چند دهه آینده نداشته اند و اگر جان پناه ها بسیار سست و ضعیف بوده چه حاجت به استفاده از بیل بکهو بوده است؟، و باید یادآور شد که آن دو سه باری که دیواره جان پناه فرو ریخت بعلت تصادف ماشین سنگین با آن بوده است نه سستی بدنه دیواره ها؛ بی تعارف باید بگوییم ما بیش از اندازه و گنجایش این پل از آن بهره کشی نموده ایم و اکنون نیز آن را همچو بیماری که در روی مرگ است میخواهیم زیر تیغ جراحی آزمایشی ببریم
بگفته کارشناس مذکور، وزن جان پناه های کنونی تنها 25 تن بوده است و درویی که جان پناه در دست بنیان و موجود در طرح 52 تن وزن خواهند داشت!!!

مطمئنا اگر بحث نجات بخشی و سبک سازی فشار بر پل بوده است، میتوان آن صفحه های بتونی را حذف و دوباره همان ساختار جان پناه ها را ایجاد نمود، و البته با برچیدن آسفالت فعلی نیز باز هم وزن پل کمتر میشود و مهمتر آنکه تا همین یکس ال اندی پیش روزانه چند ده ماشین با وزن های سنگین از آن میگذشتند و پل تاب و توان داشته است، اکنون با رفع این مشکل دیگر چه نگرانی از نگاه وزن و سنگینی بر روی پل میتواند توجیه پذیر باشد؟؛ اما برپایی اون چهار میل که در گذشته بوده و تقریبا همه نسل های کنونی که زنده اند هیچ خاطره و یادی از آن ندارند،فشار بیشتری بر روی پایه های پل ایجاد خواهند کرد و همچنین با توجه به بلندا و پهنایی که دارند، میتوانند همانند ترمزی برای باد باشند و بگونه مستمر فشار را بر پل متمرکز نمایند؛ هرچند ممکن است که وضعیت کنونی پل آنقدر بد نباشد که این فشارها بر آن تاثیر کوتاه مدت داشته باشد ، اما در دراز مدت چه؟ و اگر هدف اصلی نجات بخشی و سبک سازی است لزوم ایجاد چهار میل چیست؟ حتا با فرض اینکه پاسخ دهیم موجب زیبایی و اصالت بیشتر بنا خواهد شد؛ باید گفت این نیز یک اشتباه است و در دراز مدت باعث ایجاد اشتباه برای بینندگان شده و قابل تفکیک نخواهد بود و اینکار در آینده مصداق همان اشتباهی است که امروز بدان الحاق و دست اندازی میگوییم،گویا پیمانکاران و طراحان گفته اند حال که داریم نجات بخشی و استحکام بخشی می کینم، دستی هم بر سر و روی پل بکشیم و آن را بَزک هم بنماییم؛

بهتر است برای از بین بردن مداخلات غیر ضرور، خط آسمان و سیمای بصری و جداره های پیرامونی پل را سر و سامان بدهیم، حتا همین دو سال پیش که پل سوم ایجاد شد هم هیچ همگنی و همسویی با این پل تاریخی ندارد، در رویی که در فاصله کمتر از بیست متری این اثر تاریخی جای دارد؛ کل پیرامون پل با وجود پتانسیل های طبیعی و بکر، تبدیل به انبار و فروش کاشی و سرامیک و یا دپوی نخاله های ساختمان و تعمیرگاهی است، حتا بلوار هایی هم که پیرامون پل در چند سال گذشته کشیده اند نه تنها همسویی با اثر ندارد بلکه در بسیاری از جهات در تضاد این اثر است ؛ بسیار خوب است که در برنامه ریزی ما موضوع و دغدغه سیمای مخدوش وجود دارد، اما آیا باید برای رفع این ایرادات،  از خود بدنه تاریخی پل برچینیم؟ این راهکار اصولی است یا پاک کردن صورت مسئله؟
در طرح اجرایی موارد – سبک‌سازی کلیه الحاقات آسیب رسان از پیکر بنا شامل کنسول پیاده‌رو و نرده‌های بتنی. ۱- اجرای پوشش سنگ فرش بصورت قلوه رودخانه ای بروی پل. ۲- احداث دیواره جان پناه مطابق تصویر قدیمی موجود از بنا. ۳- بازسازی چهار میل اطراف پل. ۴ – حذف معبر سواره رو از زیر پل. ۵ – ترمیم حفره‌های ایجاد شده در زیر پایه‌های پل. ۶- محوطه سازی و نورپردازی غیرمستقیم پل قید شده است که همگی (غیر از موارد غیر ضرور شماره 2و 3) بسیار نیازمند و معقول است و جای بس سپاسگزاری دارد، اما مهمترین مسئله، چگونگی و روش اجرایی و پایداری موارد اجرا شده است، در سه چهار سال گذشته نیز بارها گواه اجرای طرح هایی اینچنین بوده ایم از نصب پرچم گرفته تا مسدود کردن پل با نیوجرسی و یا ساخت کلبه های روستایی و چوبی، اما همگی چند ماهی بیشتر دوام نداشته اند و این پول مردم و بیت المال است که به هدر میرود ؛ شهروندان در قبال پرداخت عوارض و مالیات محق این هستند که بازخواست و پیگیری نمایند که پول های ایشان در کجا و چگونه خرج میشود ، بویژه در بخش هویتی و میراثی
بر اداره کل میراث استان مازندران نیز واجب هست که چگونگی گزینش پیمانکاران را شفاف سازی کرده و کارنامه های اجرایی و موارد موفق پیمانکار برنده را نیز اعلام کند تا از نگرانی و دغدغه دوستداران میراث کم شود؛ اما گویی که مردم و دوستداران حوزه میراث که همانا صاحبان اصلی اثر میباشند، غریبه بوده و همه کارها و بخش ها با سیاست درون سازمانی تعیین تکلیف نهایی میگردد و نتیجه این روش میشود، مرمت ها، توسعه ها و دست اندازی های ناپایدار و غیر دانشی کنونی که در تمام حوزه های کشور بویژه در بخش میراث فرهنگی گواه آن هستیم
راهکار این است که بدنه دولتی و اجرایی و حاکمیتی در طرح هایی مانند این که جنبه ملی و عمومی دارد، با سازمان های مردم نهاد و یا کارشناسان آزاد که مورد تایید انجمن های تخصصی و مدنی هستند مشورت و نظر سنجی نمایند

 

علیرضا صادقی امیری 

دبیر انجمن جوانان سپید پارس

زباله دانی تاریخ و فرهنگ بابل ( آزادسازی ،"پل تاریخی محمد حسنخان" با مرگ تجارتخانه روس)

به نام یزدان پاک



درود و سپاس
بخش دیده ور سازه های کهن

زباله دانی تاریخ و فرهنگ بابل

آزادسازی ، "پل تاریخی محمد حسنخان" با مرگ تجارتخانه روس



 
پل تاريخي "محمد حسنخان" واقع در شهرستان بابل, در تاريخ 22/2/1356 خورشيدي به شماره ي 1414 در سیاهه آثار ملي ایران جاي گرفته است؛ این پل در اواخر دوره ي زنديه، بدست والي وقت بارفروش (بابل) "محمد حسنخان قاجار"،( نیای آغا محمدخان قاجار) بگونه معماري صفوي بنیان گردید،اين اثر تاريخي6 متر پهنا و 140 متر درازا و داراي 8 تاق چشمه است و بلنداي اين پل تا کف رودخانه (بابلرورد)11متر مي باشد؛ سال هاست که وضعیت حفاظت و بهره وری این اثر فاخر ملی به یکی از دغدغه های اصلی کنشگران و دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی تبدیل شده است، از آمد و شد خودروهای سنگین گرفته تا ایجاد ترک های عمیق بر روی بدنه، از فرو ریختن دیواره حفاظتی آن تا ایجاد گودال و چاله با پتک از سوی وندال های میراثی، از تخریب تاق چشمه ها و مخدوش نمودن منظر آن گرفته تا تخلیه نخاله و زباله های صنعتی خانگی، همگی دردنامه و رساله رنج این اثر ملی و فاخر تاریخی است، این روزها هم که خبر های ساخت پل سوم و نجات بخشی پل در میان است، کام دوستداران میراث دوچندان تلخ تر شده است، چرا که برای نجات یک اثر تاریخی باید اثر ملی دیگری را سد در سد ویران نمود، این بدان مانند است که برای درمان چشمی آن چشم دیگر را باید کور نمود، متاسفانه اینروزها همه گی دست در دست هم داده اند به کین تا این حافظه تاریخی و نماد فرهنگی ملی را محو نمایند، محور تاریخی میدان شیروخورشید(ولایت) تا تجارتخانه روس(سلمان) دارای ویژگی های بی بدیل فرهنگی و تاریخی است که میتواند جنبشی بزرگ چه فرهنگی و چه اقتصادی ایی را در شهر بابل و حتا استان و چه بسا شمال کشور ایجاد کند، در یک مسیر مشجر و درختی بسیار زیبا که منتهی به مکان طبیعی و رودخانه با پیرامون سبز میشود، شش اثر ملی ثبت شده از دوران زندیه تا پهلوی وجود دارد، و دیگر آنکه

ادامه نوشته